بیش از یکصد شکارگاه بزرگ در ایران وجود دارد که برخی از آنها، همچون مجموعه حفاظت شده جاجرود از شهرت جهانی برخوردار هستند. گونه های اصلی قابل شکار در این شکارگاه ها عبارتند از: قوچ، کل، آهو، پلنگ، خرس، گرگ، گراز، میش، بز، روباه، خرگوش، تشی، قرقاول، کبک دری، دراج، تیهو، هوبره، غاز، ماغ مرغابی و اردک.
پراکنش شکارگاه ها در مناطق مختلف کشور متناسب بوده و تقریبا اغلب استان ها را در برمی گیرد. در 50 دریاچه و تالاب داخلی و نیز تمامی رودخانه های کشور ماهیگیری صورت می گیرد. برخی گونه های ماهی رودخانه های ایران همچون نعربچ، شیربط، چرائی، قزل آلای خال قرمز و ... کم نظیر هستند.
همچنین تالاب های ایران سالانه پذیرای میلیون ها پرنده کوچنده نیز هستند که امکان بهره برداری اقتصادی برای صید شماری از این گونه پرندگان را نیز فراهم می کند.
قطب های اصلی:
قطب های بین المللی
اغلب شکارگاه های ایران با وجود دشواری امکان دسترسی به آنها، دارای شهرت جهانی هستند. حتی هم اکنون نیز سالانه صدها شکارچی خارجی عزم سفر به ایران می کنند. مقاصد عمده شکارچیان خارجی در ایران عبارتند از: استان های تهران، آذربایجان غربی، سمنان، خراسان، اصفهان، کرمان، فارس، هرمزگان و بوشهر.
در این میان به ویژه استان های فارس و بوشهر از نظر امکانی که برای صید پرنده "هوبره" عرضه می کنند، اهمیت دارند. هم اکنون سالانه ده ها نفر از شیوخ متمول حاشیه جنوبی خلیج فارس (از جمله شماری از دولتمردان امارات متحده عربی)، همه ساله با صرف هزینه های سنگین برای صید این پرنده که به اعتقاد آنها گوشت آن تقویت کننده است به ایران سفر می کنند.
قطب ملی
شکار در سطح ملی اغلب به صورت غیرمجاز صورت می گیرد. در این میان شکارگاه های دامنه زاگرس و البرز با توجه به سهولت دسترسی و همجواری با قطب های جمعیتی بیشترین فشار را پذیرفته اند. برخی دشت های مرکزی در نواحی کرمان، اصفهان، اراک و فارس نیز دارای شکارگاه هایی هستند که در سطح ملی مورد استفاده علاقه مندان به شکار قرار دارند.
صید در اغلب دریاچه های بزرگ جنبه ای ملی دارد. سالانه هزاران نفر به سودای صید ماهی روانه دریاچه هایی همچون لار، هامون، سد کرج و ... می شوند.
قطب های محلی
تنوع زیستی و غنا طبیعت ایران به گونه ای است که تقریبا در محدوده کوچکی واقع در کویر شهداد کرمان یا در هر نقطه دیگر از کشور علاقه مندان به صید و شکار بتوانند فرصتی برای پرداختن به علاقه خود داشته باشند.
در این میان به ویژه صید پرنده و ماهی در تمامی نواحی کشور میسر بوده و اگر نه راهی برای تامین معیشت اما دست کم امکانی برای گذران اوقات فراغت و تامین بخشی از نیاز پروتئینی اغلب روستائیان و عشایر است.
وضعیت بهره برداری
برگزاری تورهای شکار امروزه از پررونق ترین زمینه های بهره برداری از منابع اکوتوریسمی هر کشور به شمار می آید. اما متاسفانه در ایران هرگز از این زمینه ها بهره برداری مطلوب به عمل نیامده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه (بهمن 1377) در این کشور سالانه بیش از یک میلیون پروانه شکار و صید فروخته می شود.
شکارگاه های این کشور در اختیار بخش خصوصی است و جانوران مورد شکار به همین منظور در این شکارگاه ها پرورش یافته و رها می شوند. شایان ذکر است که مسافت کشور فرانسه یک سوم ایران بوده، جمعیت آن به همراه شمار توریست ها نزدیک به پنجاه درصد افزون تر از جمعیت ایران بوده و اصولا تنوع زیستی آن به هیچ وجه قابل مقایسه با کشور ما نیست. اگر بخواهیم تیپ های اقلیمی را ملاک قرار دهیم تنوع زیستی در ایران می تواند بیست برابر کشور فرانسه محاسبه شود. ضرب دو عامل مساحت و تراکم جمعیت در یکدیگر و نیز افزودن حجم سازه های عمرانی در این ضریب بیانگر آن است که گستره زیستگاه های طبیعی ایران نیز حدود بیست برابر کشور فرانسه است. به این ترتیب انتظار می رود که سالانه در ایران 20 میلیون پروانه شکار و صید صادر شود. اگر از این 20 میلیون، برحسب شاخص های برنامه ریزی اکوتوریسم فقط ده درصد پروانه شکار باشد و هر شکارچی در هر بار سفر شکار متقاضی دریافت دو پروانه شکار باشد، می توان انتظار داشت که شکارگاه های ایران سالانه ظرفیت پذیرش تا یک میلیون شکارچی خارجی را داشته باشند (البته همچنانکه گفته شد دستیابی به این رقم به شرط سرمایه گذاری در زمینه خصوصی سازی شکارگاه ها و پرورش نخجیر در آنهاست وگرنه ظرفیت زیستی شکارگاه های طبیعی هرگز در این حد نخواهد بود).
اما واقعیت موجود آن است که توریسم شکار در ایران عملا متوقف است. تقریبا هیچ کدام از آژانس های مسافرتی در سال های اخیر حتی یک تور شکار برگزار نکرده اند. این آژانس ها مشخص نبودن زمینه های سرمایه گذاری در توریسم شکار، عدم برنامه ریزی سازمان متولی ایرانگردی و سازمان حفاظت محیط زیست در این باره و گران بودن غیرمنطقی بهای پروانه های شکار (فهرست بهای پروانه شکار حیوانات وحشی برای اتباع خارجی) اعلام شده از سوی سازمان حفاظت محیط زیست را از عوامل عمده عدم جذب جهانگردان علاقه مند به شکار ذکر کرده اند. متاسفانه از ابتدا این اشتباه وجود داشته که زمینه توریسم شکار را صرفا مناطق تحت حفاظت سازمان محیط زیست دانسته اند و این سازمان با توجه به آنکه خود را متولی حفظ بقا حیات وحش دانسته و به انقراض تدریجی نسل گونه های نخجیری اطلاع دارد و در مقابل توسعه توریسم شکار وسواس بسیار و به واقع از سر مصلحت اندیشی، متوقف ساختن سرمایه گذاری ها را ترجیح داده است. واقعیت این است که در دهه های اخیر شکار و صید بی رویه، عامل انقراض یا به خطر افتادن نسل بسیاری از گونه های جانوری در ایران بوده است و هم از این رو منطقی است که دل مشغولان محیط زیست تاکید می کنند حتی در پارک های ملی و پناهگاه های حیات وحش شکار کنترل شده و کاملا تحت برنامه ریزی نه تنها عامل نابودی گونه ها نیست بلکه با برقرار ساختن رابطه میان زادآوری آنها و ظرفیت زیستی محیط می تواند عاملی برای تداوم بقای آنها باشد.
بهره برداری از منابع صید ماهی و پرنده از شرایط مطلوب تری نسبت به نخجیرگاه ها برخوردار است. در جنوب کشور صدور پروانه صید هوبره درآمد ارزی قابل توجهی را سالانه برای کشور در پی دارد.
همچنین سالانه در فصل صید، سازمان حفاظت محیط زیست اقدام به صدور پروانه صید ماهی می کند که برای اغلب رودخانه ها و دریاچه های کشور به ویژه پهناب ها و جریان های آبی همجوار شهرهای بزرگ از استقبال خوبی برخوردار است. از دیرباز هر روستائی و کوچ نشینی یک صیاد بالقوه بوده است. به همین دلیل هم اکنون نیز بیشترین صید و شکار در مناطق طبیعی کشور توسط روستائیان صورت می گیرد. اما متاسفانه در این بخش هیچ گونه ضابطه و کنترلی وجود ندارد و به تصریح کارشناسان محیط زیست بیشترین تخریب را به گونه های جانوری شکار و صید غیرمجاز افراد بومی و محلی وارد کرده است.
شایان ذکر است که در زمینه صید گونه های خاص همچون حشرات، خزندگان و ... تقریبا در ایران هیچ فعالیتی انجام نمی گیرد.